از واقعیات عبور نکنیم



بررسی این چهار گزینه پیش رو برای انتخاب کردن را باید ضمن در نظر گرفتن اتفاقات و احوالاتی که در کشور روی می دهد انجام بدهیم. گذشته هر چهار تن را با مراجعه به ذهن خود و در جاهایی به تاریخ معاصر میتوانیم بررسی کنیم و آینده را از روی حال پیش بینی کنیم. اما نکته ای در این بین نباید نادیده گرفته شود و آن اینست که گذشته را با شرایط آن زمان بسنجیم یعنی به عبارتی برای سنجش مبنای مشترکی را وضع کنیم.
از همه اینها مهمتر نباید احساسات و آنچه که در جامعه به حرکت درآمده، رای ما را با خود ببرد و باعث بشود که در این مرحله عقل مان از احساس مان جا بماند.

من به دلایلی که در رای میدهم چون... ذکر کردم تحریمی نیستم و بنا دارم برخلاف گذشته بی تفاوتی را به نشانه یاس کنار بگذارم و اتفاقا این روزها بطور جدی بحث انتخابات را پیگیری و در نهایت تکلیف رای خودم را روشن کنم. این بحث را با دنبال کردن نتیجه مناظره ها ، اخبار ، همگرایی زنان و مقالات گوناگون از ابعاد اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی و شهروندی برای خودم به نتیجه میرسانم.

از میان گزینه ها احمدی نژاد را بمنظور صرفه جویی در وقت به عنوان گزینه ای که تکلیفش در همین چهار سالی که از سر گذراندیم و هنوز چند روزی تا پایان آن باقی است، روشن شده و صد در صد رد شده می دانم. پس صحبتی در مورد او نخواهم داشت و ترجیح میدهم حتی ذهن خود را مشغول این امر بدیهی نکنم و سر شما را هم درد نیاورم.

ابتدا نکاتی را که در طی این روزها از مقالات گوناگون و اخبار گذشته و حال در نقد دیگر کاندیداها خوانده ام را برایتان خلاصه می کنم.


آنچه منتقدین میرحسین موسوی می گویند

گذشته : موسوی در مقام نخست وزیر در مورد کشتار 67 نقشی نداشته است اما در این مقام هیچگونه اعتراضی را هم ابراز نداشته و حتی در پاسخ نامه آیت الله منتظری که خواهان اقدامی در برابر کارهای لاجوردی میشود، میگوید : " بهرحال این ها جرم شان ثابت شده و مشتی محاری و خلافکار هستند."

پاسخ امروز موسوی اینست که تفکیک قوا از ابتدای انقلاب وجود داشته و وی در قوای قضایی فاقد قدرت بوده است.

و منتقدین در برابر این پاسخ معتقدند موسوی که امروز اعلام میکند "اگر نتوانم کاری کنم، استعفا میدهم." چرا در آن دوران در مخالفت با کشتار 67 به نشانه اعتراض و اینکه کاری نمی توانست انجام بدهد استعفا نداد؟ اما درهمان دوران به دليل مسائل اقتصادي استعفا داد. از این قرار که آیت الله خمینی اقتصاد را دولتي كردن به صلاح مملكت نمی دانست و موسوي به دليل اختلاف نظر در این مورد استعفا داد. پس این خود دلیلی دیگر بر موافقت موسوی با واقعه کشتار 67 می تواند باشد.

نقد دیگر در گذشته موسوی را در عملکرد وی در تشکیل هسته تسویه ای در ورودی دانشگاهها و ادارات دولتی میدانند.

اکنون : منتقدان موسوی می گویند حمایت خاتمی که خود کاندیدای این دوره بود در حالی از موسوی اعلام شد که جبهه خود را از سوی موسوی و رهبری که نسبت به موسوی نظر مساعدی دارد تحت فشار دید. آنان بر این باورند که رهبری، احمدی نژاد را به عنوان مهره ای سوخته ای که باید برود انگاشته بنابراین موسوی را با رنگ و لعاب اصلاح طلبی و حمایت خاتمی به این صورت به میدان فرستاد تا آرای هیجانات مردم را در کارنامه جمهوری اسلامی ثبت کند. و از سویی دیگر می گویند اگر موسوی واقعا برای اصلاحات آمده چرا 4 سال پیش نیامد تا احمدی نژاد را کنار بزند؟

نکته دیگر از دید مخالفان موسوی در نقد وی ، وجود حامیانی از دو جناح میدانند. از جمله حمایت حجاریان و عسگر ( که با پدر خود در ستاد سه راه تقی آباد شهر ری در حمایت از موسوی فعالیت میکند.) به تعبیری دوستی که از حامیان کروبی است حضور ضارب و مضروب در یک جهت یعنی حمایت از موسوی، هم نکته ای خنده دار وهم ترسناک می نماید.

و یا حضور سرلشگر پاسدار غلامعلی رشید در میان حامیان موی است که هم در استمرار جنگ با عراق نقش داشته و هم در سالهای اصلاحات و زمامداری خاتمی در معاونت اطلاعات و امنیت سپاه با تشکیل تیم بازجویی و عملیاتی در اختیار داشت که مسئول سرکوب و بازداشت بسیاری از نیروهای سیاسی بود.

موسوی در این مورد که حامیانی هم از اصولگرایان و هم از اصلاح طلبان دارد به چه معناست در مناظره ای که با کروبی داشت پاسخ داد که وی اصلاح طلبی پایبند به اصول است و از حمایت همگان استقبال می کند و محدودیتی قایل نمی شود.


آنچه منتقدین مهدی کروبی می گویند

گذشته : کروبی به عنوان یکی از حامیان کشتار 67 حتی با نوشتن نامه به امام در برکناری آیت الله منتظری که از آن واقعه نارضایتی خود را اعلام نمود ، فرو گذار نکرد و مقدمات حذف و عزل وی را فراهم آورد.

مورد دیگر که منتقدین به آن استناد می کنند این است که کروبی در مصادره اموال فراریان و "افراد ضدانقلاب " بیشترین نقش را داشته است.

همچنین آنان از مخالفتهای کروبی در مجلس ششم در برابر خواسته های اصلاح طلبانه نمایندگان یاد میکنند و نمونه آنرا راکد گذاشتن لایحه اصلاح مطبوعات و فریاد زدن که اینجا مجلس شورای اسلامی است و گوش به فرمان رهبریم ، می دانند.

اکنون : کروبی را فاقد بینش دانسته و معتقدند که نظرات دیگران را بازگو می کند. قدرتی در منسجم کردن مسائل در ذهن و بیان و تحلیل و گفتگو ندارد در حالیکه اینها از ضروریات توانایی یک رئیس جمهور می باشد.

کروبی با هسته اصلاحات بی ارتباط است و در واقع برای به رخ کشیدن قدرت خود به دوست و دشمن به میدان آمده نه برای نجات میهن.

در مورد اراته برنامه های اقتصادی ضعف دارد و به پشتوانه وعده های حقوق بشری به میدان آمده که آنها هم جز وعده چیزی نیستند.


آنچه منتقدین محسن رضایی می گویند

گذشته : در بمب گذاری در آرژانتین به عنوان تروریست بین المللی تحت پیگرد پلیس بین الملل است و انتخاب او به حتم سیاست خارجی ما را بیش ار این زیر سئوال می برد.

اکنون : شانسی برای انتخاب شدن ندارد و تنها برای گرمتر کردن انتخابات به میدان فرستاده شده است.


و آنچه که من با خود می گویم

در مورد رضایی در یک کلام در مناظره با احمدی نژاد قدرت کلام و منطق وی را تحسین میکنم و بیش از این در موردش چیزی نمی گویم چون کسی که تحت پیگرد پلیس بین الملل باشد (چه به حق چه نا بحق)هرگز نمی تواند رییس جمهوری مناسب برای ایران در این بحران باشد.

در مورد کروبی و موسوی امروزشان را درنظر می گیرم. قبلا در این مورد توضیح دادم که گذشته دهه شصت افراد را با شرایط آن دوران می سنجم و علاوه براین می دانم که قرار است در انتخاباتی غیر آزاد شرکت کنم پس با واقعیات کنار می آیم و به امید فردایی بهتر از این چهارسالی که گذشت انتخاب میکنم.


من به عنوان یک فعال حقوق زنان و فردی که از رفاه نسبی برخوردار است می خواهم نیازهای جامعه را الویت بندی کنم و حتی در این میان اهداف و آرمان هایم را در برابر این الویت بندی در این انتخاب کمرنگ میکنم.اگر بخواهم از دید یک فعال حقوق زنان انتخاب کنم که طبق آنچه از مناظره میان همگرایی زنان و نمایندگان موسوی و کروبی نتیجه گرفتم اصلا رای نمی دهم.

اما رای میدهم به امید عبور از این وضعیت اقتصادی هموطنم.

در این دوران آنچه گریبان گیر اکثریت هموطنانم شده و صحنه هایی هر روز بدتراز قبل در پیش چشمانم قرار میدهد ، خم شدن کمر ایرانیان زیر فشار مالی است که همه میدانیم این وضعیت یعنی بحران سلامت روان و اخلاق و جسم . از خودکشی و خانواده کشی و دزدی و قتل گرفته تا تن فروشی و همسر فروشی و خلاصه حراج حیثیت و انسانیت و در نهایت فروپاشی خانوده و ناامنی جامعه...

بنابراین موسوی را انتخاب میکنم نه برای موج سبز به راه افتاده ، نه برای هیجان زدگی بلکه در نتیجه آنچه فکر کردم .در حالیکه نکته ای هنوز هم با اینکه انتخابم قطعی است ذهنم را درگیر خود کرده است. و آن حضور ضارب و مضروب و به عبارتی وجود تناقض در میان حامیان و همراهان وی است.

به دو نتیجه متناقض میتوان رسید ؛ یا اینکه موسوی به آن مرحله از بینش دموکراسی رسیده که از چنین فرصتی استفاده میکند و پس از نشستن بر کرسی ریاست جمهوری قدرت مهار این نیروها را در جهت اصلاح و خدمت به ملت به کار می گیرد و یا اینکه با ضاربان همراه میشود و از مضروبین به عنوان پلکان ترقی موج سبز را به نتیجه رسانده و همه سبزها را فراموش میکند و شوق و هیجان این روزهای جوانان را به قدرت می فروشد و خون های ریخته شده، فریادهای سرزندگی و اشک های شوق و امید را بدست فراموشی می سپارد.


نگرانم برای جوانانی که اینچنین در این موج غرق شده اند و نیاید روزی که این موج به سیاهی برود. کاش با منطق به موسوی رای بدهند و احتمالات را هم در نظر داشته باشند و از انسانی با بدیها و خوبیها، فرشته نسازند که اگر به یکباره این موج فرو نشست و آنچه که خواستیم نشد این همه انرژی جوانی به پیری زودرس دچار نشود.

مناظره میان همگرایی زنان و نمایندگان موسوی و کروبی




مناظره میان محبوبه عباسقلی زاده، نماینده همگرایی زنان؛ زهرا شجاعی، نماینده موسوی؛ جمیله کدیور، نماینده کروبی




براي نخستين بار در تاريخ ايران، مطالبات زنان در انتخابات بر دو خواسته مطرح شد :

اول - بازنگری و اصلاح در اصول 19و 20و21 و 115 قانون اساسي
دوم - الحاق بي قيد و شرط به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان

لازم بذکر است که سه تن از چهار كانديداها (موسوی، کروبی و رضایی) برنامه ي خود را درباره ي مسائل زنان بيان كردند و در مناظره میان همگرایی و نمایندگان کاندیداها تنها نمایندگان دو کاندیدا (موسوی و کروبی) حضور یافتند.
گفتنی است که دو كانديدا (موسوی و کروبی) فقط از اجرای اصول معطل مانده ي قانون اساسي ياد كرده و الحاق به کنوانسیون را با حق تحفظ در مواردی که مغایر اصول شرع و قانون نباشد وعده می دهند.

دور اول مناظره

ن .ه. زنان : بیانیه موسوی نیز با هوشیاری از اعلام موضع در مورد تبعیض های آن دوره سکوت پیشه کرده است. اگر قرار بود در اين بيانيه ها به مسئله زنان نگاه منصفانه ای بشود باید قید می شد كه چطور در هفته ي اول بعد از انقلاب دادگاه خانواده حذف شد، مسئله ي سنگسار به ميان آمد، حجاب اجباري شد، زنان قاضي و نخبگان دانشگاهی و معلمین و کارمندان به دليل فضاي سياسي و ايدئولوژيك از كار كنار رفتند و اصولن در مورد نقص حقوق شهروندی از نظر تاریخی موضع گیری می کرد و تنها به بخش موفقیت انقلاب در برابر متحجران بسنده نمی کرد.
با اینکه بیانیه های مختلف آقای کروبی مرتب بر رعایت حقوق شهروندی تاکید کرده است اما روایتی که از تاثیرانقلاب بر زنان دارد منحصر به متحجران است.

ن . موسوی : مهمترين صحبت وي درباره ي زنان در نهم خرداد مطرح شد كه ذيل 5 هدف و 47 گزاره بود و و اولین هدف حذف كليه ي قوانين تبعيض آميز عليه زنان از طريق لايحه بود.
اگر رئیس جمهور هم بدون قید و شرط بخواهد در این مرحله کنوانسیون تصویب شود امکان عملی اش نیست. فرض کنید الان یک خانمی کاندیدا باشد و اعلام کند که کنوانسیون را بدون حق شرط به تصویب می رسانم، اما کنوانسیون از این مرحله گذشته و عبور کرده و امكان بازگشت یک موضوعی که در دستور مجمع هست، در دستور کار دولت به لحاظ سیر قانونی نیست بنابراین تقاضا کارشناسی نیست. در عین حال آقای مهندس موسوی هم نظرشان این است که پیگیری بکنند کنوانسیون را با رعايت مقتضيات مذهبي و ملي.

ن . کروبی : در بيانيه آقاي كروبي رسيدگي به اصول معطل مانده قانون اساسي هم تاكيد شده است .
به عنوان يك كشور اسلامي با حق شرط به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان مي پيوندیم. ائتلاف اسلامي زنان نيز چند بيانيه داشتند و نمي توان انتظار داشت يك كانديدا فقط مطالبات يك گروه را مورد توجه قرار دهد. برنامه هايي كه رييس جمهور در پيش مي گيرد، بايد از كانال شوراي نگهبان عبور كند. پس بايد خواسته هاي عملي و در حد اختيارات رييس جمهور داشته باشيم. ما مي خواهيم برنامه هايي را مطرح كنيم كه قادر به اجرا كردنش باشيم و مطالبات نيز بايد متناسب با شرايط مطرح شود.

ن . ه . زنان : در مورد محدودیت اختیارات رئیس جمهور پاسخ های نمایندگان موسوی و کروبی را به چالش کشیده و می گوید : "احمدي نژاد نشان داد كه رييس جمهور مي تواند تغييرات ساختاري - البته واپسگرایانه ای - انجام دهد. چرا مي گوييد رييس جمهور نمي تواند ساختار را تغيير دهد؟ چطور احمدي نژاد توانست گفتار بنيادگرايانه اش را حتا تا قوه ي قضاييه و مجلس هم پيش ببرد؟ مگر مواد 23 و 25 که در مورد چند همسری و صیغه است را رييس جمهور در لايحه خانواده نگنجاند و برخی مجلسی ها از آن دفاع نکردند و نمی کنند؟! مگر قاضی هایی که استقلال رای داشتند در دوره احمدی نژاد احکام ده ها سنگسار و اعدام زیر هیجده سال را صادر نکردند در حالی که می دانیم قوه قضاییه ربطی به دولت ندارد؟! مگرفضای امنیتی و گشت های کوچه و خبایان و این بگير و ببندها در دوره ي احمدي نژاد و بر اثر توسعه گفتمار او نیست؟!"

دور دوم مناظره

ن . ه . زنان : اصلاحات ساختاری جنسیتی بر دو محور اساسي برابري و حق مشارکت مدنی است و تحقق این دو محور نیاز به تغييرات اساسي دارد.
برابری : در دو بیانیه با لفظ برابري به شكل تابو برخورد شده و از عدالت، که پایه گفتار جنسيتي جمهوری اسلامي است استفاده شده و رفع تبعیض از زنان منوط به رعایت عدالت شده که هر دولتی در طول این سی سال آن را یک نوعی معنا می کند. بدین ترتیب عدالت و رفع تبعیض جنسیتی نوعی مفاهیم نسبی و قابل تفسیر بوده و نمی توانند تامین کننده برابری برای زنان باشند. قوه مجریه با خود فرهنگ و گفتاري به فضاي سیاسی- اجتماعي مي آورد كه بر سایر دستگاه ها و فرهنگ عمومی تاثیر گزار است و بنابراین یک رئیس جمهور پیشرو نباید در تغییر ساختارهای جنسیتی دست خود را ببندد.


حق مشارکت مدنی : نكته ي مغفول مانده ي ديگر در بيانيه ها نحوه مشاركت است. آيا من با اين حجابم مي توانم در مجموعه دولت مديركل بشوم؟ اين که دیگر ربطی به شورای نگهبان ندارد و از اختيارات رييس جمهور است؟! اگر چنین اتفاقی بیفتد يعني در برنامه های جنسیتی اصلاحات ساختاري صورت گرفته است. مشکل اینجاست که اگر بندهای جنسیتی قانون اساسی اصلاح نشود، تحقق وعده هایی كه در بيانيه ها مطرح شده، با سيكل بسته ای مواجه می شود که یک سر آن قانون اساسی است و سر انجام به موضوعاتی مانند رعایت موازین اسلامی که تفسیر سلیقه ای از آن می شود بر خورد خواهد کرد و تنها عده ای از دسترسی به مشارکت بهره می برند که در چارچوب موازین اسلامی مورد نظر آقایان عمل کنند. همگرايي توجه دارد كه آقاي كروبي بحث سهميه بندي براي مديريت هاي مياني را در برنامه ي خود گنجانده است و برنامه ي آقاي موسوي هم به نوعی به تبعيض مثبت توجه دارد؛ اما اجرای این برنامه ها بدون توجه به دسترسي برابر شهروندان زن به مشارکت سیاسی ميسر نيست.

ن . موسوی : اين كه ايشان با اين حجاب مديركل بشود، اصلاح ساختاري نيست، رفتاري است. منظورتان از اصلاح ساختاري چيست؟

شهلا لاهيجي از ميان حاضران : اصلاح ساختاري يعني شايسته سالاري بر مبناي توانمندي، نه به عنوان خودي و غير خودي. يعني كسي كه پوششش مثل شما نيست و از شما توانمندتر است، بر سر كار بيايد.

ن . ه .زنان : منظور عوض شدن سيستم حكومتي نيست، ما مي گوييم چارچوب جمهوريت رعايت شود. اصلاحاتي كه ما را به مشاركت مدني، حقوق شهروندي برابر و برداشتن خودي و غيرخودي مي رساند، چقدر در برنامه هايتان هست؟ چارچوب برنامه ريزي شما چقدر به بحث برابري مشرف است؟

ن . موسوی : برنامه هاي موسوي با نگاه تغيير رويكرد به موضوع زنان، جايگاه زنان و نگرش به زنان است. در صورت رييس جمهور شدن موسوي، بناست كه دفتري با عنوان دفتر ايجاد فرصت هاي برابر ايجاد شود. كلمه ي برابري براي ما تابو نيست، اما ديديد كه در دوران اصلاحات حتا عبارت "عدالت جنسيتي" را نيز تاب نياوردند و از برنامه چهارم توسعه حذف كردند. ما به نگرش امام پايبند هستيم كه مي گويد تساوي من جميع جهات براي زنان نيست. خداوند زن و مرد را از دو جنس آفريده است و اگر از هر جهت مساوي بودند، لزومي نداشت از دو جنس آفريده شوند. اما اين تفاوت ها نبايد منشا تبعيض باشد. يعني كسي نبايد به جهت زن بودن از امكانات، پيشرفت ها، فرصت هاي مديريتي، خروج از كشور و ... محروم شود.

ن . کروبی : با تغيير نگرش رييس جمهور مي شود شاهد تغيير خيلي از سياستها باشيم و ادبيات و تغيير گفتمان بر قواي ديگر تاثيرگذار باشد. ما اصلاح در چارچوب قانون را در نظر داريم و البته با تغيير گفتمان رييس جمهور خيلي تحولات مي تواند در حيطه ي زنان اتفاق بيفتد. مثلا آقاي كروبي مي گويد اگر من رييس جمهور شوم، گشت ارشاد خود به خود حذف مي شود. جداسازي جنسيتي برداشته مي شود .يك وقت ما بحث تبعيض بين زن و مرد داريم و يك وقت بحث تبعيض بين زنان است. من معتقدم بحث خودی و غیر خودی نبايد باشد و اگر من سمت بگيرم، قطعا شما را مديركل خواهم كرد.

ن .ه . زنان : حتی اگر شما بخواهید حراست اجازه نمی دهد.

ن . کروبی : اكنون حراست هاي موجود خود را با ادبيات احمدي نژادي تطبيق داده اند و اگر كروبي رييس جمهور شود، با ادبيات او تطبيق خواهند داد. اكنون دو سال است كه پاسخ گزينش من حتی با اين پوشش از حراست دانشگاه نيامده است. يعني آنها تنها با پوشش مشكل ندارند. اگر من هم جاي شما بودم خود را در موضع نقد قرار مي دادم، اما آيا هيچ نكته ي مثبتي در بيانيه ها نيست؟ با اين وصف این شما هستید که داريد رويكرد خودي و غيرخودي را شروع مي كنيد. ما هر چه دست به سوي شما دراز مي كنيم كه نظراتتان را بدهيد تا ما در برنامه ها لحاظ كنيم، شما پاسخي نمي دهيد.



دوره سوم مناظره

دوره سوم مناظره با طرح سئوال از سوی حاضرین خطاب به نمایندگان موسوی و کروبی ادامه یافت.


س : از سوي اعضاي ستاد كروبي اين شعار مطرح مي شود: "حجاب اختياري، حق زن ايراني"، آيا اين برنامه ي آقاي كروبي ست يا عوامفريبي؟
ن . کروبی : طرح بحث حجاب اختياري از سوي طرفداران، به معني موضع كروبي نيست. هرچند من معتقدم حجاب بايد شخصي و اختياري باشد. اگراجبار باشد، نتيجه اش همين مي شود كه در خيابان ها مي بينيم. البته فكر نمي كنم كه كروبي بخواهد حجاب را اختياري كند و اگر بخواهد هم، شوراي نگهبان نمي گذارد.

س: صحبت هايي كه خانم رهنورد درباره ي مسائل زنان كرده است خوب و اميدوار كننده است، اما اينها تنها نظرات همسر كانديداست و كافي نيست. چرا آقاي موسوي نظرات خود را روشن بيان نمي كند؟
ن . موسوی : سكوت موسوي به معناي قبول مواضع همسرش است هر چند که خود او هم در مورد زنان بارها سخنرانی داشته است.

س : من به خاطر نوع پوشش و اعتقادم از ادامه تحصیل در رشته دکترا محروم شده ام، چرا؟ و شما چه واکنشی در مقابل چنین اتفاقاتی دارید؟
مستقیما پاسخی داده نشد. شاید بتوان پاسخ را در گفته های نمایندگان کاندیداها یافت.

س: وقتي مي گوييد شايسته سالاري مهم است، آيا گزينش هاي عقيدتي در صورت انتخاب شدن اين كانديداها برداشته خواهد شد؟
مستقیما پاسخی داده نشد. شاید بتوان پاسخ را در گفته های نمایندگان کاندیداها یافت.

س: بازي كردن با واژه هاي "عدالت، مساوات و برابري" دور باطل است. خانم شجاعي روشن بگوييد عدالت در چارچوب تفاوت هاي زن و مرد، يعني چه؟ و خانم كديور بالاخره نگفتيد آيا واژه ي "برابري" براي شما تابو است؟

ن . موسوی: براي رشد و كمال زن و مرد حدي قائل نيستيم و هر كدام در حد توان و استعدادشان مي توانند پيشرفت كنند. بخشي از موضوعات زنان نظري است و بايد با افراد خاص در شرايط خاص مورد بررسي قرار گيرد. موضوع زنان اتفاقا 30 سال نيست كه مورد توجه مراكز تحقيقاتي است. بلكه در سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. اگر نقش دولت را در اشتغال زنان هيچ مي انگاريد، چرا در چهار سال گذشته سه درصد كاهش داشته است و نرخ بيكاري زنان دو برابر شده است؟

ن . کروبی: برابري تابو نيست، اما اگر پذيرفتيم، بايد برابري كامل باشد. يعني زنان ديگر مهريه و نفقه و اينها را نخواهند.

در اين هنگام حاضران با تاييد حرف وي، شروع به دست زدن كردند. ن . کروبی : اما همه خانم ها اين را كاملا قبول ندارند و بر خلاف شما فكر مي كنند.

شهلا لاهيجي : تلويزيون را به ما بدهند، موضوع براي همه ي زنان روشن مي شود.

س: گروهي از حاميان موسوي شعار "با موسوي بي روسري" مي دهند. آيا اين موضع آقاي موسوي است؟
مستقیما پاسخی داده نشد. شاید بتوان پاسخ را در گفته های نمایندگان کاندیداها یافت.

س: خانم شجاعي، اينكه يك زن نمي تواند آزادي انتخاب پوشش داشته باشد، برابري ست؟ مساوات است؟ يا عدالت؟

ن . موسوی : حجاب اصلن نه برابری است و نه عدالت. این که حجاب برای زنان قرار داده شده یک مقررات داخلی است اما در منشور جایگاه زن که شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده است، اعلام شده که حجاب حق است و خیلی منت بر زنان گذاشته اند که زنان حق ...و در این منشور خیلی بازی با کلمات شده است. اما این حق نیست من می خواهم عرض کنم که حجاب یک تکلیفی است، مسئولیتی است که قانون و مقررات جاری کشور بر اساس قاعده اکثریت و اصل دمکراسی برای زنان قرار داده است. حالا آیا این درست هست یا نه من در جای دیگری نظراتم را دادم .این که آیا اگر یک امر واجب را الزام بکنیم این صحیح است؟! یا بگذاریم که جامعه خودش انتخاب کند. آیا اسلامی بودن جامعه ما به این است که سر زنان پوشش داشته باشد، اگر فساد باشد، اگر دروغ باشد، اگر مقامات بالای کشور در رسانه ملی تهمت بزنند، هتاکی کنند، دروغ بگویند، آمار غلط بگویند، مفاسد سیاسی اشکال ندارد؟! ما فقط به صرف ظاهر بخواهیم به اسلامی بودن خودمان تاکید بکنیم. اینها مسائلی قابل بحث است و من در جای خودش نظراتم را گفتم. اما به طور خلاصه این مقوله نه برابری است و نه عدالت.

س : من يك زن كرد سني هستم. يعني سه اقليت در يكجا. و اين يعني نهايت اقليت قلمداد شدن در اين جامعه. برنامه ي شما درباره ي اقليت ها چيست؟ آيا آنها در برنامه هاي شما هم نمي توانند به مقامات بالا برسند؟

ن . کروبی : آموزش، رسانه، توزيع عادلانه ي قدرت، و حكمراني محلي حق اقليت هاي ماست. من كردها را بزرگترين قوم ايراني مي دانم و در واقع آنها اقليت نيستند.




*************

نتیجه گیری شخصی

از دید یک فعال حقوق زنان هیچکدام از کاندیداها شایسته برگزیدن نیستند

برنـده منـاظـره کروبـی بود یا احمـدی نژاد؟


در این مناظره احمدی نژاد با اعتماد به نفس بیشتری برای مغلوب کردن حریف آمده بود. اعتماد به نفسی که از چند نقطه تاریک در سابقه کروبی شکل گرفته بود و با مانور بر سر آنها از همه سوتی های چهار ساله خود جا خالی میداد!

او با پافشاری بر گرفتن 300 میلیون تومان از جزایری و خانه چند صد متری بالای شهر کروبی سعی نمود خود را از دادن وام 40 میلیارد تومانی به محصولی، قصد بخشش 700 میلیارد تومان به شخصی دیگر و گم شدن میلیاردها تومان ( که برخلاف ادعای احمدی نژاد که آن را در جمع اشتباهی دلار و تومان ذکر کرده بود ، دیروز دیوان محاسبات کشور تکلیف آن را هنوز نامعلوم اعلام کرد) ، تخلف و اختلاس در شهرداری اردبیل را بی پاسخ گذاشته و با لبخندهای حسای شده اول و آخر ده دقیقه وقت صحبت کردنش و تکرار دو نکته مذکور از کروبی سعی داشت خود را تبرئه کند.

آنچه در طول این مناظره مرتبا از سوی احمدی نژاد دنبال میشد، ارائه نمودارهای آمار به دور از واقعیت بود! گویی آقای احمدی نژاد سعی دارند آنچه مردم بلحاظ فشار مالی را در زندگی خود لمس نموده اند را با ارائه چنین آمار ساختگی تحت الشعاع قرار داده و به ملت تلقین کند که این چهار سال در بهترین شرایط بوده اند و خود بی خبرند!

حرفهای دیگری هم در این مناظره رد و بدل شد. اتهامی دیگری که از سوی احمدی نژاد به سوی کروبی روانه شد و او بی پلسخ گذاشت، درست کردن زندان در بنیاد شهید توسط وی بود و بنده در این مورد تابحال نشنیده بودم و باید دید که این موضوع را کسی در این چند روز باقی مانده از کروبی خواهد پرسید و آیا وی حاضر به پاسخگویی و شفاف سازی در این مورد می شود؟

و اما در مورد نکات و انتقادهای بجایی که کروبی در مورد سیاست خارجی دولت نهم و همچنین وهم و خیالپردازی و دروغ گویی های احمدی نژاد ذکر کرد، عین واقعیات تلخی بودند که متاسفانه بازهم احمدی نژاد آنها را به حاشیه کشاند و باز هم دروغ های خود از جمله انکار وجود دانشجویان ستاره دار و ... را همچنان ادامه داد.

بهم خودن روابط با دنیا و چسبیدن به حیاط خلوت امریکای لاتین ، سبک کردن شان ملت ایران در عرصه بین الملل، نوشتن تبریکی که بی جواب ماند از سوی اوباما، نشستن زیر نام جعلی خلیج ع.ر.ب.ی و میدان دادن به کشورهای عربی برای زیرپا گذاشتن حق ایرانیان اشکالاتی در سیاست خارجی احمدی نژاد بوده که کروبی بحق در این موارد ، حرف ملت را زد.

دیگر جمله کروبی که واقعا به دل نشست نام بردن از زهرا بنی یعقوب بود که قربانی دستگاه امنیتی و ظالمانه شد : « فکر کردم می خواستید از زهرا بنی یعقوب بگویید اما گفتید زهرا رهنورد...»

اما در هر صورت کارشناسان و اطرافیان احمدی نژاد به او فهمانده بودند که عرصه مبارزه با کروبی با عرصه مبارزه با موسوی تفاوت هایی دارد. تنها کافیست که در اول و آخر ده دقیقه صحبت هایش با لبخندی که آرامش حتی ساختگی و ظاهری اش را نشان بدهد ، روی دو سه نکته از کروبی مانور بدهد و اصلا نیازی نیست که حرفهای کروبی را جدی بگیرد. برای سرگرم کردن ملت هم چندتا نقاشی بدستش داده بودند تا آمار جعلی را به خورد شان بدهد.


آنچه از مقایسه این مناظره با مناظره اش با موسوی میتوان نتیجه گرفت اینست که:

اعتماد به نفس نسبی احمدی نژاد در برابر کروبی نسبت به رویارویی با موسوی که رفتار و وحرکات نامتعارف و عصبی اش نشان از ضعف و ناتوانی اش در برابر موسوی داشت.

در برابر کروبی نوک پیکان حمله را بر دو سه نکته (که در بالا دکر کردم) از خودِ کروبی گرفته بود، اما در مورد موسوی چون نقطه تاریک یا مبهم و فساد مالی از وی در دست نداشت سر پیکان را بسوی حامیان وی گرفته بود و حتی از آنجا که کنترل اعصاب از کف داده بود به همه نظام حمله کرد!

در برابر موسوی در مورد اقتصاد سکوت و در برابر کروبی اقتصاد دان حاذقی شد که تا به امروز کشف نشده باقی مانده بود...


پ.ن:

آقای احمدی‌نژاد خودتان اصرار کردید:
ماجرای تسهیلات ویژه برای تحصیل خواهر رئیس‌جمهور در دوره دکتری پیام‌نور


این هم نظر یک وبلاگ : نتیجه بازی احمدی نژاد – کروبی 17-8 به نفع کروبی

نگاهی بر مناظره موسوی و احمدی نژاد


مناظره ای میان موسوی و احمدی نژاد همه را به حیرت واداشت. من بعنوان یک بیننده ایرانی برداشت و قضاوت خود را در مورد این مناظره می گویم. بعنوان نسل پس از انقلابی که به اقتضای سن ام از دوره دوم رفسنجانی به بعد را در ذهن دارم و لمس کرده ام و پیش از آن را یا شنیده و یا خوانده ام.

هیچ کس نمی تواند عدم آزادی بیان و عقیده را در دوران نخست وزیری موسوی انکار کند. نمونه ی بارز آنرا میتوان همان گزینش های ورودی دانشگاهها ذکر کرد که دست کم منی که در آن دوران کودک بودم بارها چه در گذشته و چه در حال نقل خاطرات تلخ آن فیلترهای سنگین را از زبان برخی از اطرافیانم که قربانی آن دیدگاه بسته بوده اند، شنیده ام. کسانی که با زحمت فراوان و شب نخوابی ها و درس خواندن های جدی از ورود به رشته های از جمله پزشکی ، مهندسی مکانیک و ... که پذیرفته شده بودند منع شدند. اما در این میان باید به دونکته توجه داشت؛ نخست اینکه دوران نخست وزیری موسوی در هیجان و تب و تاب تثبیت نظام نوپا بود . در دورانی که باورهای عمومی هم بسته تر از امروز بودند و شاید به تعبیری بتوان از آن دوران به عنوان سالهای آزمایش و تجربه برای شکل دادن نظام یاد کرد ، حال به هر قیمتی. دهه شصت دهه دهشتناکی بود که بر مردم تحمیل شد و شاید اگر جامعه در آنزمان به رشد اکنون رسیده بود تسلط چنان استبدادی را به عقب مینشاند. اگر نمی توانست از بین ببرد اما حداقل اینکه کمرنگش می نمود.

با این توضیح مختصر فقط می خواهم بگویم آنچه مسلم است، موسوی از گذشته بی عیب و نقصی برخوردار نیست که به آن مفتخر باشد و ما امیدوار. اما آنچه که اکنون پیش رو داریم انیست که در مقابل گزینه های دیگر خصوصا احمدی نژاد برای انتخاب ، موسوی بلحاظ توانایی در بهبود وضعیت اسفبار اقتصادی ارجحیت دارد. همه ما میدانیم که در دوران جنگ که نفت مان به ارزانی به فروش می رفت ، موسوی تورم 6 درصدی را در کارنامه خود ثبت کرد در حالیکه در کارنامه احمدی نژاد با بیشترین فروش نفت به بالاترین قیمت ممکن در این سالها با تورم حداقل 25 درصدی روبرو شدیم و این یعنی فشار مضاعف بر قاعده هرم اجتماعی که همان محرومان و مستضعفانی هستند که احمدی نژاد مدعی حمایت از آنان است!

به هرجهت ما اکنون در دهه سوم این نظام هستیم و در طول این دوران 30 ساله فرازها و نشیبهایی را از سر گذرانده ایم و البته که نشیبها بر فرازها در کفه ترازو سنگینی می کند و این همان است که موج عظیم نارضایتی در جامعه را در این سالها سبب شده و شاید (تاکید میکنم شاید) در آینده ای دور یا نزدیک به سونامی نابود کننده ای تبدیل کند.

اینها مروری بر تاریخ نه چندان دور ایرانمان است که یا در ذهن مان عمیقا جای گرفته و یا برای برخی که حافظه تاریخی( البته معاصر) شان ضعیف است ، ردی از خاطره برجای گذاشته و یا حتی بنا بر منافع و مصالح شخصی بکلی پاک شده است.

و اما اگر بخواهیم درد دلی از این چهار سال اخیر داشته باشیم، همه ما از زن و مرد و معلم و کارگر گرفته تا دانشجو و نویسنده و ناشر و خلاصه از هر قشری که باشیم فریادی از سر ناتوانی و بریدن در این مدت زیر بار فشار اقتصادی و یا خشم و غرش جان به لب رسیدن زیر فشارهای امنیتی و نظامی حاکم ، بر زبان داریم.


نمی گویم این 30 سال دردی نداشتیم. همانطور که احمدی نژاد در دفاع از خود عنوان کرد که آیا فقر، اعتیاد و همه مشکلات در این چهار سال بود؟! قطعا ، نه ؛ بلکه همه اینها در این سالها شکل گرفت . اما ما شدت این فشارها را به تناسب موقعیت مالی و اجتماعی خود در این چهار سال لمس کردیم.

ما ملت ایران نیاز به دریافت آمار ارقام راست و دروغ نداریم. ما خود عین آمار واقعی را در زندگی مان بهتر از هر تحلیلگر سیاسی و اجتماعی و آمارگیر بی انصاف و با انصاف درک کرده ایم. برای مردم فرقی ندارد که آماری که احمدی نژاد در دفاع از خود ارائه میدهد چقدر با واقعیت تفاوت دارد، چرا که این خود ملت هستند که می توانند بهتر از هر آمار دهنده ای قضاوت کنند چه دورانی اوج فشارهای اقتصادی بر آنان بوده است. بی شک ، دوره ریاست احمدی نژاد.

بناربراین میتوان از توانایی موسوی در کنترل بهتر اوضاع اقتصادی نسبت به دیگر رقبا و حتی دیگر رجال سیاسی بعنوان نقطه قوت اش یاد کرد. حتی در برابر رقیب دیگر وی ، کاندیدای اصلاح طلبی که یقینا با تمام وعده های روشنفکرانه خود که نوید تحول را میدهد اما دامنی پاک در مفاسد اقتصادی ندارد.

همین پاکی نسبی سابقه اقتصادی موسوی نسبت به قدرت مداران سیاسی این نظام باعث شد که احمدی نژاد در نقش «افشاگری» با لحن استکبار ستیز به غایبان بتازد. وقتی که قرار است با چنگ و دندان کرسی کنونی اش که در حال واگذاری می بیند را حفظ کند و روبروی مدعی نشسته که حداقل بلحاظ اقتصادی سرآمد دولتمردان محسوب میشود ، برای بهم ریختن افکار عمومی و منحرف کردن مناظره از مسیر درست یعنی مناظره با شخص روبرو، به اشرافیت خانواده رفسنجانی و فساد مالی این و آن متوسل میشود. به دوست و دشمن رحم نمی کند و از حقیقت گرفته تا دروغ سعی می کند تا در مقام «پالیزدار دوم» ظاهر شود و براین باور است که شاید بتواندبا چنین رویکردی شکست را به پیروزی نزدیک کند.

پس از مناظره مدعیان و شاکیان خصوصی برای احمدی نژاد پیدا شد که بر اعاده حیثیت خود اصرار دارند گرچه برخی از آنها به حق مفسدان اقتصادی این سالها بوده اند!

بهرحال اگر از بعد اقتصادی بنگریم ، برنده مناظره موسوی بود گرچه افشاگری با ذکر نام ، شاید عده ای را به تحسین احمدی نژاد وادارد. اما حقیقت در این جمله موسوی نهفته بود که : " شما چیزی از بنده پبدا نکرده اید، می خواهید سرنوشت من را با این اشخاص گره بزنید."

اما کاش موسوی در این مورد با واکنش به موقع در این زمینه مدعی میشد که تفاوت درآمد نفت با هزینه‌های بودجه كه بیش از 290 میلیارد دلار است، كجاست؟ از او در مورد سابقه برداشت بی حساب و کتاب 300 میلیارد تومان از شهرداری می پرسید.از هزار میلیارد تومان که با حساب سرانگشتی اشتباهی لفظی صورت گرفته!!! و اینکه چطور پول نفت را بر سر سفره های مردم آورد که مردم در این چهار سال فقیرتر شدند؟! از افزایش 300 درصدی مسکن و مواد غذایی واز مخارج سنگین سفرهای استانی جویا میشد که از کجا تامین شده و چرا حساب ذخیره ارزی به این روز افتاده است؟ و هزار و یک سئوال دیگر


اما سئوال منِ ایرانی از احمدی نژاد این است که شما که چهار سال رئيس جمهور ايران بوده اید، آيا در این مدت وقت کافی را براي رو کردن پرونده هاي فساد اقتصادي و سياسي سياستمداران و قدرتمندان ايران نداشته اید؟

آيا در اين چهار سال با داشتن چنین دل شیر! نمي توانستید با کمک وزارت اطلاعات که اتفاقاً با شما همسو بوده ، پرده از هيولاي مافياي اقتصادي بردارید؟

چهار سال سکوت و ناگهان پرده دري در جریان روبرویی با رقیب انتخاباتی خود، جز براي جلب آرا معنای دیگری دارد؟

من این حرکت را مبارزه با فساد مالی نمی پندارم بلکه دست و پا زدن برای جلب آرا در برابر رقیبی با کارنامه حداقل اقتصادی پاک تر از شما دارد، میدانم.

نکته دیگر در جریان این مناظره لحن و ادبیات بیان بود. احمدی نژاد عکس زهرا رهنورد را پیش چشمان موسوی بدست گرفت و با لحنی بسیار دون تر از شان رییس جمهور یک مملکت گفت :" بگم؟ شما این خانم را می شناید ، بگم؟..." برخی می گویند باید موسوی از احمدی نژاد سوال می کرد که چگونه او مدرک دکترایش را در حالی که همزمان استاندار استان تازه تاسیس اردبیل بود اخذ کرده است؟ اما برای من آنچه آزار دهنده بود جعل و اصل مدارک رهنورد و خاتمی و احمدی نژاد و ... نیست. ادبیات و لحن نامتعارف یک شخصیت سیاسی بود که بسیار جای تاسف دارد!


مسئله جالب توجه دیگر انکار وجود دانشجویان ستاره دار در دولت نهم از سوی احمدی نژاد بود!!!

" آقای موسوی! دلم می سوزد! اطلاعات شما از بی اطلاعی است. موضوع ستاره دار شدن دانشجویان زمان آقای معین، زمان دوست آقای موسوی که امروز حمایت می کنند از ایشان شروع شد. دستوری که زمان آقای معین بود را وزیر ما برداشت؛ متاسفم که چطور اینطور قاطع می گویید." این متن سخنان آقای احمدی نژاد درباره دانشجویان ستاره دار است."

در اعتراض به اظهارات محمود احمدی نژاد:دانشجویان محروم از تحصیل در برابر وزارت علوم تجمع کردند

پاسخ صریح دکتر معین : پدیده "دانشجویان ستاره‌دار" مختص دولت نهم است


و اما کاش از احمدی نژا در موارد دیگر هم سئوال میشد . از جمله :
از نشستن خفت بار احمدی نژاد در زیر نام جعلی خلیج ع.ر.ب.ی
از مصاحبه چهار سال پیش در مورد مشکل موی جوانان و تناسب آن با بگیر و ببندهای گشتهای ارشاد
از بزغاله خواندن روشنفکران
از جریان خرید گوجه از کوچه احمدی نژاد
از آبروریزی های اجلاس ضد نژاد پرستی در ژنو و دانشگاه کلمبیا
از دروغ پردازی هایی در مورد هاله نور ، نوجوان دانشمند اتمی ، قدرت اول جهان شدن و فروریزی امریکا و محو شدن اسرائیل، قصد آمریکایی ها در رابطه با ربودن اش در عراق، "این محموده" گفتن بچه ی دوساله اسپانیایی و دهها نمونه حیرت آور دیگر
از دستگیری رکسانا صابری توسط وزارت اطلاعاتش و هزینه سیاسی این بیخردی برای کشور
از تراول چکهایی که اینروزها سخاوتمندانه بین اصناف و دانشجوبان توزیع میشود و پخش سیب زمینی ها و عوامفریبی ها
و از همه مهمتر از دستگیری وبلاگنویسان و گسترده تر شدن دستگیری فعالان مدنی در این چهار سال

اما هنوز رای قطعی ام موسوی نیست چرا که سئوالهایی را بی جواب گذاشته است وشاید هنوز هم اعتقادی به اصلاح قانون اساسی نداشته باشد که در پست های آینده به این مهم می پردازم

مصاحبه ی تلویزیون آمریکا با مادر کاوه مظفری


رای میدهم ، چون ...


وجود شورای نگهبان و عملکردش در محدود کردن انتخابهای مردم، اولین و بارزترین استدلال برای فقدان انتخابات آزاد در ایران است. در این دوره هم رد صلاحیت اکبر اعلمی، که به نوعی نماینده اعتراضات مردمی برای ساخت و اصلاح محسوب میشود ، تصمیم برای عدم شرکت در انتخابات را در من تقویت کرد.

در نهایت چهار کاندیدا معرفی شدند. بحث بر سر اینکه عدم شرکت مساوی است با احمدی نژاد شک را در دلها بوجود آورد. کما اینکه سنت شکنی حکومت در روزهای انتخاباتی و اعمال بیشتر خشونت و فشار بر فعالان مدنی می تواند این فرضیه برخی تحلیل گران را قوت ببخشد و این چنین رویه ای برای دور کردن مردم دلزده از پای صندوق رای و درآوردن احمدی نژاد از صندوق باشد!

بهرحال من هم فکر کردم در طول این مدت باقی مانده تا انتخابات میتوانم تصمیم خود را با توجه به آنچه پیش می آید و سنجش اوضاع قطعی کنم.

این روزها به نکاتی فکر میکردم ؛ اینکه اگر در ایران انقلابی رخ بدهد و نوع حکومت عوض شود چه پتانسیل یکپارچه و واحدی را برای برگزاری رفراندوم و سپردن اداره مملکت به گرایش و نوع خاصی از حکومت را داریم؟ ما فعلا همینکه در گروههای بزرگ و کوچک برای نیل به هدفی گرد هم می آییم ، در میانه راه هدف را در غبار اهداف شخصی مان گم کرده ایم و گروه یا در درون یا بیرون تکه تکه شده است. این واقعیتی است که در حال حاضر نمیتوان انکار کرد مگر اینکه در سالهای آتی و شاید نسلهای بعد فرهنگ کار گروهی و عهده داری مسئولیت، در جامعه نهادینه شود و آن زمان است که میتوان به مراحل بعد پروسه نیز اندیشید.

همچنین نیروی خسته و درمانده مردمی، رمقی برای بدوش کشیدن چنین فضایی را ندارد لذا باید با واقعیات روبرو شد و از آنچه که وجود دارد بهره برداری مثبت نمود. علاوه براین ها میدانیم که هیچگاه انقلاب دموکراسی و آزادی بدنبال ندارد و دموکراسی در ادامه اصلاح نمود می یابد.

تا اینجای کار و با این نتیجه گیری ها شرکت در انتخابات غیر آزاد را میتوانستم برای خودم جا بیندازم.

در میان گزینه های محدود پیش رو ، احمدی نژاد بخاطر همین چهار سال سختی که رو به اتمام است براحتی قابل حذف بود. مساله برایم شخصی نیست و میتوانم بگویم که در این چهار سال (به جز افزایش تنش و استرس در پیشبرد فعالیت مدنی) بلحاظ زندگی شخصی بر من فشاری وارد نشد ، بلکه تنها ناظر بر سختی ها و فشارهایی بودم که بر جامعه وارد می شد و نهایت موج نارضایتی در همه اقشار را بهمراه داشت.

در مورد رضایی از دیدگاه یک زن برابریخواه ، تصمیم گرفتم. در
بیانیه ای که در مورد زنان صادر کرد ، منزوی کردن زنان و دیدگاه سنتی وی در آن به چشم می خورد ، بنابراین او را هم از میان گزینه ها برداشتم.

موسوی و کروبی در عین اینکه در نگاهی به گذشته نمیتوانند مطلوب باشند اما هرکدام از جهاتی قابل انتخاب اند. بنظرم حرکت در مسیرعدم رای شکنی و رای دادن به خواست اکثریت بین این دو میتواند در حال حاضر حرکتی سنجیده و عاقلانه باشد. تا بحال که فضا در نظرسنجی های آزاد که صورت گرفته بسوی موسوی پیش میرود و مناظره دیشب بین موسوی و احمدی نژاد به مانند سکوی پرتابی برای موسوی به سوی ریاست جمهوری عمل نمود.

در پست بعدی در مورد این مناظره نظرات شخصی ام را می نویسم.

هشـــدار! تعـدد زوجـات = حقـوق زن


مهدی کروبی کاندیدای اصلاح طلب این دوره قبلا بیانیه ای را در مورد زنان منتشر کرده بود که در آن وعده های زیادی به زنان داده شده بی آنکه راهکاری را در نظر گرفته باشند. یعنی همان روش سنتی و همیشگی که حتی همگرایی زنان هم نتوانست آن را در هم بشکند و کاندیدا را وادارکند بیشتر از آنکه از شعار تبلیغاتی بهره ببرد این بار راهکار و طرحهای خود را شفاف بیان کند.

بهرحال در این بیانیه در مورد شرط اول همگرایی که همان پیوستن به «کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان» هست پاسخ ایشان واضح و روشن«نه» بود. منتها به شیوه و ادبیاتی غیرصریح و آن هم قبول پیوستن به کنوانسیون با شرط تفحظ. در این مورد با آقای مصطفایی ، وکیل دادگستری و عضو همگرایی مصاحبه ای داشتم که ایشان این چنین الحاق به کنوانسیون را بی فایده دانستند.

با این اوصاف که مهدی کروبی هم نمی تواند نقطه امید پررنگی در احیای حقوق زنان باشد ، اما حتی وعده های شیرین اش هم از سوی اصولگرایان به چالش کشیده میشود.

در فیلم مستند آقای کروبی ؛ که در آن تعدد زوجات را در جامعه امروز مردود دانستند ، آقای علی مطهری را وادار به اعتراض و نوشتن نامه سرگشاده به ایشان کرد. علی مطهری که تعدد زوجات را از حقوق زن و افتخارات اسلام میدانند آقای کروبی را غربزده نامیدند ، قبلا طی یادداشتی در روزنامه کیهان خواستار دولتی شدن حجاب بودند و اظهار داشته بود که « اعمال قدرت در اين گونه مسائل - در موارد ضروري- عين آزادي است واجبار دربرخی مسائل فرهنگی ازقبیل نوع پوشش انسانها برای آن که بنیان خانواده ها محفوظ بماند نیز امری پسندیده وعین آزادی است.»