رای میدهم ، چون ...


وجود شورای نگهبان و عملکردش در محدود کردن انتخابهای مردم، اولین و بارزترین استدلال برای فقدان انتخابات آزاد در ایران است. در این دوره هم رد صلاحیت اکبر اعلمی، که به نوعی نماینده اعتراضات مردمی برای ساخت و اصلاح محسوب میشود ، تصمیم برای عدم شرکت در انتخابات را در من تقویت کرد.

در نهایت چهار کاندیدا معرفی شدند. بحث بر سر اینکه عدم شرکت مساوی است با احمدی نژاد شک را در دلها بوجود آورد. کما اینکه سنت شکنی حکومت در روزهای انتخاباتی و اعمال بیشتر خشونت و فشار بر فعالان مدنی می تواند این فرضیه برخی تحلیل گران را قوت ببخشد و این چنین رویه ای برای دور کردن مردم دلزده از پای صندوق رای و درآوردن احمدی نژاد از صندوق باشد!

بهرحال من هم فکر کردم در طول این مدت باقی مانده تا انتخابات میتوانم تصمیم خود را با توجه به آنچه پیش می آید و سنجش اوضاع قطعی کنم.

این روزها به نکاتی فکر میکردم ؛ اینکه اگر در ایران انقلابی رخ بدهد و نوع حکومت عوض شود چه پتانسیل یکپارچه و واحدی را برای برگزاری رفراندوم و سپردن اداره مملکت به گرایش و نوع خاصی از حکومت را داریم؟ ما فعلا همینکه در گروههای بزرگ و کوچک برای نیل به هدفی گرد هم می آییم ، در میانه راه هدف را در غبار اهداف شخصی مان گم کرده ایم و گروه یا در درون یا بیرون تکه تکه شده است. این واقعیتی است که در حال حاضر نمیتوان انکار کرد مگر اینکه در سالهای آتی و شاید نسلهای بعد فرهنگ کار گروهی و عهده داری مسئولیت، در جامعه نهادینه شود و آن زمان است که میتوان به مراحل بعد پروسه نیز اندیشید.

همچنین نیروی خسته و درمانده مردمی، رمقی برای بدوش کشیدن چنین فضایی را ندارد لذا باید با واقعیات روبرو شد و از آنچه که وجود دارد بهره برداری مثبت نمود. علاوه براین ها میدانیم که هیچگاه انقلاب دموکراسی و آزادی بدنبال ندارد و دموکراسی در ادامه اصلاح نمود می یابد.

تا اینجای کار و با این نتیجه گیری ها شرکت در انتخابات غیر آزاد را میتوانستم برای خودم جا بیندازم.

در میان گزینه های محدود پیش رو ، احمدی نژاد بخاطر همین چهار سال سختی که رو به اتمام است براحتی قابل حذف بود. مساله برایم شخصی نیست و میتوانم بگویم که در این چهار سال (به جز افزایش تنش و استرس در پیشبرد فعالیت مدنی) بلحاظ زندگی شخصی بر من فشاری وارد نشد ، بلکه تنها ناظر بر سختی ها و فشارهایی بودم که بر جامعه وارد می شد و نهایت موج نارضایتی در همه اقشار را بهمراه داشت.

در مورد رضایی از دیدگاه یک زن برابریخواه ، تصمیم گرفتم. در
بیانیه ای که در مورد زنان صادر کرد ، منزوی کردن زنان و دیدگاه سنتی وی در آن به چشم می خورد ، بنابراین او را هم از میان گزینه ها برداشتم.

موسوی و کروبی در عین اینکه در نگاهی به گذشته نمیتوانند مطلوب باشند اما هرکدام از جهاتی قابل انتخاب اند. بنظرم حرکت در مسیرعدم رای شکنی و رای دادن به خواست اکثریت بین این دو میتواند در حال حاضر حرکتی سنجیده و عاقلانه باشد. تا بحال که فضا در نظرسنجی های آزاد که صورت گرفته بسوی موسوی پیش میرود و مناظره دیشب بین موسوی و احمدی نژاد به مانند سکوی پرتابی برای موسوی به سوی ریاست جمهوری عمل نمود.

در پست بعدی در مورد این مناظره نظرات شخصی ام را می نویسم.

0 نظرات: