بیانیه های توخالی!

images (1)

بحث درگیری ارتش عراق با اشرف نشینان چنان نقل محافل مجازی شده، که این حرارت دفاع یا محکوم کردن هر طرف ماجرا به سختی جایی برای گردش اخبار روز میدهد. جالب اینجاست که با سکوت هم نمیتوانی کمکی به گستردگی معقول این ماجرا بکنی چون سکوت هم محکوم است!

برای همین جز یکی دو بحث کوتاه فکر کردم اگر نظرم را یکبار اینجا بنویسم شاید بهتر باشد.

خودم حس میکنم این روزها تبدیل شده ام به موجودی همیشه ناراضی و منتقد که در هیچ دایره ای نمی گنجد و این شاید در دراز مدت نوعی انزوا برایم بهمراه داشته باشد. اما هر روز که میگذرد بیشتر به این باور میرسم که ایراد کار ما ملت ایران تک بعدی نیست. ایراد کار ما برای ساختن مملکتی آنچنانی خیلی گسترده تر و عمیق تر از این حرفهاست. به هر طرف که نگاه میکنی، کم یا زیاد دم این ایراد را می بینی که بیرون زده!

مثلا در همین ماجرای اشرف بازهم چماق کلام چنان بر سرت می کوبد که گویی بویی از انسانیت نبرده ای و این ننگ جز با مردن ات پاک نمیشود. من مانده ام با اینهمه روحیه دموکرات چرا ما هنوز اینجای کاریم؟ تا دلیل بیاوری که چرا بیانیه امضا نمیکنی یا حرفی برای گفتن نداری، ادبیات حقوق بشری راه نفست را تنگ میکند:” دفاع از حقوق بشر انتخابی نیست.”

من هم قبول دارم که این حرف یک اصل است. حتی بیشتر از بازگوکننده این اصل معتقدم و اتفاقا برای همین است که دلم نمیخواهد تا وقتی که قادر به رعایت این اصل ظریف نشده ام، لاابالی گونه دل خوش باشم که همه جا جلوی اسمم بنویسم ؛ فعال حقوق بشر! پس فکر میکنم تا اینجای کار، یک درجه توفیر دارم به آن فعال حقوق بشر انتخابی و مدعی که با یک جمله سیاسی پس ذهنش، بشر مورد نظر را انتخاب میکند برای دفاع! اگر نخواهم مثالی از مردم فلسطین بزنم که دوستان را خوش نیاید، حداقل مثالهایی از شکنجه و زندانی شدن انسانهایی در درون اشرف که میتوانم بزنم که تاب شنیدن داشته باشند! یعنی هر بشری، بشر نیست؟ و مهم است که ضایع کننده حق که باشد؟!! پس من شخصا هیچ حقی برای همانها که فعالیت حقوق بشر انتخابی دارند، قائل نیستم که با ژست های تنفر برانگیزی طوری در برابر حتی سکوتِ امثال من موضع بگیرند که انگار با یک «جانی بالفطره» و یا با درجه ای تخفیف، با یک «احمق» طرفند!

و اما بحث اصلی؛

مسلما هیچ انسانی از کشته شدن انسان ها خوشحال نمیشود. حداقل انسانی با روحیه سالم و طبیعی با کشت و کشتار لبخند ژگون نمی زند! اما مسئله اینجاست که چندوقت پیش هم نیروهای عراقی با توسل به زور خواستار تخلیه اشرف شدند و بعد سروصدا ها خوابید. و عراق در طول این مدت بارها و بارها بر این موضوع تاکید کرد که این گروه باید از خاک عراق بیرون بروند. در همان زمان یادم هست که بازهم همین بحث ها بود که به نیروهای غیرمسلح نباید حمله نظامی کرد و عراق موظف به حفظ جان اشرف نشینان است. همین بحث ها که عراق باید صبر کند تا این افراد به کشور امن منتقل شوند. اما دیدیم که چنین نشد و تا عراق دست نگه داشت همه موضوع را فراموش کردند.

من جای یک نکته اساسی در همه بیانیه هایی که دولت عراق را محکوم کردند، خالی می بینم. در واقع فکر میکنم بدون این نکته این بیانیه ها واقعا توخالی است. این متون و این محکوم کردن ها عین این می ماند که عده ای سراسیمه از وسط موضوعی وارد شده باشند و یکطرفه فقط یه یک سر دعوا تشر بزنند! بیانیه پشت بیانیه، اما دریغ از انجام وظیفه...

ببینید، موضوع خیلی ساده است

اولا باید حق دولت عراق را به رسمیت بشناسیم که موظف به برقراری امنیت داخلی و روابط دیپلماتیک سودآور برای ملتش است. در این راستا مسلما وجود گروهی تروریستی با ویژگی های این چنینی که بعد از سرنگونی رژیم صدام حتی به عنوان اپوریسیون وارد عرصه سیاسی عراق هم شده اند! غیرعادی است. در واقع این گروه به دولت نوپای عراق اجازه نمیدهد که حق حاکمیت خود را اعمال کند و مسلما که عراق حق دارد خواهان خروج شان باشد.

دوما فراموش نکنیم این سازمان همیشه از ابزار خشونت برای بقا و حفظ تفکر پوشالی اش بهره گرفته است و حتی در مواقعی از پروژه «قربانی سازی» هم استفاده کرده است. اینکه افراد خودسوزی میکنند یا خود را جلوی خودروهای عراقی می اندازند و با معزهای شتشو شده و تهی از منطق شان برای حفظ خاک اشرف برای خواهر مریم شان خود را در تیررس کشته شدن قرار میدهند و حتی اینکه برای اجرای این طرح نفرت برانگیز و فاجعه بارِ «قربانی سازی» حتی مجروحین از دریافت درمان و دارو خودداری میکنند تا بلکه کشته شوند و این دِین دیکته شده را به سازمان شان ادا کنند!!! و کلی رفتار عجیب و غریب از این دست را نمیتوان انکار کرد.

سوما باید به این نکته توجه کرد که چرا تا الان با این گروه تروریست بعد از سرنگونی پدرخوانده شان (صدام) برخورد قانونی نشد؟ واقعا قدرتی برای به محکمه کشاندن اینها نبود؟ از نظر من واقعیت این است که قدرتی بود اما استفاده ابزاری از این سازمان برای پیشبرد اهداف همان قدرت (ها) این امر را محقق نکرد. ..محاکمه نمی شوند البته تا روزی که تاریخ انقضاشان سر برسد که شاید همین امروز باشد! شاید امروز همانهایی که از این گروه رسما به عنوان راه حل سوم علیه جمهوری اسلامی یاد میکنند و در توهمات شان اشرف را سمبل آزادیخواهی ملت ایران میدانند، بالاخره یکبار هم شده در حق دیگری بدون چرتکه اندازی، دموکرات عمل کنند.

در نهایت اینکه راه حل اساسی و انسانی برای اشرف این نیست که از وسط ماجرا وارد شده و یک تنه عراق را محکوم کرد. راه حل این نیست که عراق صبر کند تا در آینده شاید این افراد از حفظ خاک اشرف برای خواهر مریم شان! کوتاه بیایند.

راه حل فراخواندن نهادها و سازمان های بین المللی مبارزه با تروریسم برای پایان دادن به این غائله و خارج کردن این افراد از اشرف و محاکمه در دادگاه عادلانه است.

آنها که دستشان به خون آلوده است محکوم و زندانی شده و آنها که تبرئه میشوند سازمان ملل به کشور امن یا ایران (طی شرایطی) برگرداند. این راه منطقی و به واقع انساندوستانه ای است که وظیفه نهادهای حقوق بشری است. این راه نجات نیروهای ناراضی و به بند کشیده شده در اشرف هم هست که به نوعی نابود شده اند. و حتی دفاع از حقوق انسانهایی که به دستور سران و به دست افراد این سازمان ذبح شدند هم محسوب میشود. مگر نه اینکه آنها که کشته شدند هم انسان بودند و مادران جگرسوخته شان حقی دارند؟

این نکته ای هست که باید محور اصلی اینهمه طومار صادر شده قرار میگرفت که "بیایید فکری به حال انسانها و انسانیت های برفنا شده بکنید! "

0 نظرات: