کاش امروز تسلای خاطر میر باشید!

org-z1301512460d25d34961382559d7984f1ca0c3c5eab1da930ab

 

«میرحسین، هاردادی؟ نیه گلمیر؟»

پدر، روزهای پایانی عمر را درحالیکه بی تاب فرزندش بود سپری کرد، در حالیکه با صدای میرمحمود به جای فرزند در حصرش، آرام میگرفت... سزاوار نبود که صدای حق ملت شدن چنین تاوانی داشته باشد…. سزاوار نبود!

پدر میر ما گلایه به حق می برد از این بیداد و داد خواهد آورد به دادگر هستی…

دل پردرد میر از این درد را مرهمی نیست! خدایا صبرش ده

در این یکسال و اندی، خدا میداند که هیچگاه هیچگاه جایی ننوشتم یا نخواستم و حتی تشویق نکردم که شمایی که امروز ایران هستید، حضور در راهپیمایی یا مراسمی داشته باشید چرا که بر این باورم وقتی من نیستم حقی برای گفتن در این باره را نیز ندارم. اما امروز برای دل بی تاب و پر درد میرحسین، بی تابم و برای اولین بار مینویسم، کاش

کاش امروز تسلای خاطری برای میر باشید!

0 نظرات: