ما متفاوتیم ؛ آنچه دانشجو فریاد زد


روز شانزدهم آذر روزی است که صدای اعتراض دانشجويان ، رساتر ازدیگر روزهاي سال به گوش میرسد. شانزده آذر امسال با جنبش سبز شکل دیگری گرفت. در اینجور موارد علاوه بر اخبار مستند دوستان، ديدن گزارشات و شنیدن اخبار صدا و سیما را هم از دست نميدهم. انتظار ندارم که خبرها عینا و درست بازتاب داده شوند و بیشتر از روی حس کنجکاوی اینکار را انجام میدهم تا اگر سناریویی تحت عنوان گزارش پخش میشود را هم ببينم.

اخيرا گزارش های صدا و سیما طوري شده که هم آقایان و هم مخالفان را خوشحال میکند.منظورم از مخالفان، اپوزیسیون نیست چون من اپوزیسیون را نه اینی میدانم که مي نامند! جالب است که در این مورد به تفاهم رسیده اند.گاهی واقعا دلم به حال قربانیان بیگناه، این مردم رنجدیده ميسوزد. بهرحال از اینکه بگذريم نکته ای مورد توجه ام قرار گرفت. همین به اصطلاح اپوزیسیونی که مدام در حال نسخه پیچیدن هستند ، برایم جالب است که ادبیات سیاسی شان بسیار شبیه با ادبیات سیاسی برخی از حضرات مثلا خوش فکر مملکت است!

اما با تمام این ها بار دبگر نسل ما نشان داد متفاوتیم. متفاوت از آن چیزی که باید باشیم. زیر بار خواست ها نرفتیم و منطق را جستجو کردیم. آنقدر پیش رفتیم تا به اصلاح معتقد شدیم و راهمان را از کینه توزان، توطئه بینان و آرزومندان مرگ و نیستي جدا کردیم.

در روز شانزده آذر دوربین ها سوژه خود را یافتند.به اصطلاح اپوزیسيون «عقل کل» از یک طرف و سرکوبگران از طرف دیگر لذت ها بردند. واما در این میان کروبي هم طی نامه ای به ضرغامی هشدار داد.

اما با همه اینها مردم میدانند که چه میخواهند و کجای کار هستند. این سناریو ها که یا بازیگران حرفه ای و یا از همه جا بیخبران آنرا رقم میزنند و اینهمه شلوغ کاری تا اینجای کار نتوانسته مردم را از مسیري که در آن قدم گذاشته اند منحرف کند.

مراسم و اعتراضات شانزده آذر هم برپا شد. آنچه که باید شنیده میشد بار دیگر هم در میان هیاهو و جنجال آفرینی ها ، گفته شد.


حیفم آمد سخنرانی منطقی و محکم یکي از دانشجویان دانشکده هنر را اينجا نگذارم.ادبیات سياسی و صدای اعتراض دانشجوی ما ، ملت متمدن ایران این است نه به آتش کشیدن عکس و توهین و جنجال و هیاهو.


سخنرانی در دانشکده هنرهای زیبا - 16 آذر 1388


گیریم که پاک ترین و بی نظیرترین انتخابات عالم را برگزار کردید

گیریم که شما مدافع و مجری سرسخت قانون اساسی می باشید

گیریم که شما خیابان ها را به خاک و خون نکشیدید

گیریم شما قتل و غارت نکردید

گیریم شما بی گناهان را گناه کار و گناه کاران بی گناه را در بند نکردید

گیریم شما در بندنتان با در بندانتان هر آنچه خواستید نکردید

گیریم شما شکنجه نکردید
گیریم شما تجاوز نکردید

گیریم دادگاهتان داد را به تمامه اقامه کرده است

گیریم قاضی القضاتتان مظهر بارز عدالت علوی است

و احکام دادگاهتان یگانه نماد رافت اسلامی است

گیریم قبله تان کعبه ی آمال،اسلامتان اسلام ناب محمدیست و نمازتان نماز ظهر عاشوراست

و خمینی تان روح الله ترین تفسیر از همان که روزی گفت میزان رای ملت است

گیریم ما مشتی خس و خاشاک جاسوس انگلیس و آمریکا هستیم

گیریم ما آگاهانه و به عمد به منظور تاراج خون پدران و برادران شهیدمان شائبه ی تقلب در انتخابات را دامن زدیم

گیریم ما نه تنها همه ی اصول قانون اساسی را زیر پا گذاشته که کتابچه ی آن را نیز پاره کردیم

گیریم ما احمق های نادان هستیم که نفهمیدیم و ندانستیم که شورای محترم نگهبان در معذوریت بوده که سه نامزد دیگر به غیر از نامزد نور چشمی آقایان را رد صلاحیت نکرده است

گیریم که ما خائنین هستیم که به طمع درهمی و به بوی دیناری شرف و غیرت و کشور و ناموسمان را به باد حراج گرفته ایم

گیریم که پاسخ سکوت ما چیزی جز عربده های کثیف شما نیست

گیریم پاسخ رای سبز ما چیزی جز کابینه ی سیاه شما نیست

گیریم اسلام ما اسلام آمریکایی است مسجد ما مسجد ضرار است و نماز ما نماز ابن ملجم،خمینی ما نه آن خمینی ای است که گفت جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمترنه یک کلمه بیشتر

گیریم سید ما خائن،میر ما مزدور،شیخ ما هتاک است باشه

همه ی این ها که گفتید درست و همه ی این ها که گفتید درست اما مگر نمی گویید که این خائنان وطن فروش هتاک مشتی خس وخاشاک بیش نیستید

مگر نمی گویید این اوباش رذل مال اجنبی از انگشتان دست هم فرا تر نمی روند

مگر نمی گویید این شکست خوردگان تشنه ی قدرت هیچ پایگاهی بین مردم ندارند

آفرین

اما آقایان در قاموس ایرانی شتر سواری دولا دولا نبوده و نیست

اگر ما مشتی خس و خاشاکیم که هیچ پایگاهی در بین ملت نداریم به تعبیری از این جا رانده و از آنجا مانده ایم پس این همه قشون کشی های خیابانی پس برای چیست؟ !

از دور دست ترین نقاط کشور عده ای بی خبر از همه چیز و از همه جا را به بهانه های واهی و به پاداش هایی ناچیز اجیر کردن و به جان زن و مرد و کودک و جوانان مردم انداختن برای چیست؟ !

ستون های کیهان را از اراجیف پر کردن و خطبه های نماز جمعه را با دروغ و تهمت و توهین آلوده کردن برای چیست؟ !

مراجع عظام تقلید را به برداشت های ناروا از دین محکوم کردن برای چیست؟ !

پرده های علوم انسانی را دریدن،دانشگاه ها را پادگان گردن،بسیج را از مردم ستاندن و زیر نظر حکومت بردن،سپاه را در نظر مردم عامل همه ی جنایت نشان دادن،اطلاعات را ساواک کردن، زندان ها را کشتارگاه کردن، ارکان انقلاب را تیشه زدن و انقلاب را از ریشه ساقط کردن، بزرگان نظام را تهمت ها ی واهی زدن، مقامات کشور را در بند کردن، دانشجویان را از تحصیل ساختن،کارگران را در فشار گذاشتن زنان را پرده ی حیا و عفت دریدن دختران را زدن پسران را تجاوز کردن خیابان ها را کربلا کردن مجلس را بی خاصیت کردن دولت را سر بار کردن و هزاران گاف گزاف دیگر از بالا و پایینتان بی محابا می بارد، برای چیست؟ !

ترس همه ی وجودتان را فرا گرفته

خوابتان را ربوده و راحتتان را سلب کرده است چاره ای جزفرو افتادن در منجلابی که خود به دست خود ساختید ندارید

ترسیده اید

آنقدر دروغ گفته اید ،آنقدر ریا کرده اید، آنقدر روا خورده اید، آنقدر جگر سوزانده اید، آنقدر مادر به عزا نشانده اید، آنقدر رخت سیاه فرزندان بر تن پدر پوشانده اید، آنقدر ریش ها بلند کردید ،آنقدر ریشه ها خشکانده اید، آنقدر به آرای ملت دست برده اید، آنقدر وقاحت ، قباحت ، پر رویی و بی شرمی را به انتها رسانده اید که شیر خفته ی ملت را بیدار کرده اید

چه بخواهید چه نخواهید این شیر بیدار شده هیچ ترسی هم ندارد. می غرد و سر کشی می کند

از پشت بام خانه ها گرفته تا کف خیابان ها

از روی پل ها گرفته تا ایستگاه متروها

از مدارس گرفته تا دانشگاه ها

از مساجد گرفته تا هیئت ها

از پایگاه های بسیج گرفته تا پادگان ها

این شیر بیدار شده و این شما هستید که هر دم از ندای الله اکبرش به خود می لرزید میترسید عصبانی هستید و از این عصبانیت میمیرید

این را تاریخ مصرانه شهادت می دهد

تمامی تاریخ مملو است از دیکتاتوران قدرتمندی که دماغشان در برابر خشم شیر ملت به خاک مالیده شد

باور کنید اعدام هایتان زندان هایتان تبعید هایتان در برابر آنچه هیتلر در آلمان نازی انجام داد کاریکاتوری بیش نیست

باور کنید این ژست خوف انگیزی که به خود گرفته ابد در برابر فریاد های وحشت زای چاوچسکو در رومانی کرد کاریکاتوری بیش نیست

باور کنید آنچه به ملت خود می کنید در برابر آنچه صدام با ملت خویش کرد کاریکاتوری بیش نیست

و عجب آنکه همه ی این ها را می بینید و عبرت نمی گیرید

و در پایان : بار دیگر آقایان شما را به مطالعه ی تاریخ فرا می خوانیم

مطالعه ای نه این بار سطحی و گذرا بلکه با تامل و تفکر در اعمال آنان که پیش از شما راهی را که شما امروز برگزیدید را رفته اند تا قضاوت تاریخ درموردشان را ببینید

امید که عبرت بگیرید
در مملکت چو غرش شیران فتاد و رفت

این عو عو ی سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خرهای شما نیز فرو نشیند


با تشکر از دوست گرامی، محمد حسین مظفری ؛ برای پیاده سازی متن

3 نظرات:

ناشناس گفت...

این شیر بیدار شده و این شما هستید که هر دم از ندای الله اکبرش به خود می لرزید میترسید عصبانی هستید و از این عصبانیت میمیرید!!!

shivanojo گفت...

nashenas Shiva bood

m.hossein.mozaffari گفت...

doroud be to
16azar roozi ke be daneshju budanam eftekhar kardam va be irani budanam va azad budanam
va faryad zadam marg bar diktator