خرمشهر آزاد شد اما من درد دلی دارم …

 

امروز خرمشهر آزاد شد

و من اشک میریزم با یاد روزهایی که دلاوران وطن خون دادند پای وجب به وجب این خاک، و اما امروز ....

در چنین روزی سراپا غرورم، با دلی که ماتم کده ایست نگران، از امروز و آینده این خاک مقدس، وطـــن

ممد نبودی ببینی؛ شهر آزاد شد اما هرگز آباد نشد.خونین شهر آزاد شد اما پس از  27 سال خیابانهای شهر خونین شد.

ممد نبودی ببینی؛ قرار بود “میزان، رای ملت باشد” اما دریغ…

آه

چه بگویمت که ندای “الله اکبر” یارانت که روزی قوت بخش دلهاشان برای رفتن به قلب دشمن بود، امروز آهنگ وحدت ملت مان بر بامهاست.

ممد نبودی ببینی؛ تن یارانت پاره پاره شد تا نیاید که خاک وطن پاره پاره شود اما امروز ما دل پاره ایم. امروز سهرابها پلاک نداشتند، مادران چشم انتظار هر روز عکس بر سینه کشیدند تا شاید آزاده ای از اوین برگشته نشان دهد از او. او که دل بر آینده ایران بسته بود، سبز شد اما …

دلاور خفته در خاک وطن، تو گو که چگونه فریاد زنیم، دردمان را به که گوییم که خائنینی که بسوی یارانت گلوله و آتش روانه کردند، امروز نام ننگین شان طناب دار برگردن، دستبند بر دست و مهرسکوت بر لبان مینشاند.

بغض میکنم وقتی میگویم امروز مملکت ویران است، دشمنان شاد. امروز دانشگاهها خفقان است و زندانها آباد. فرزندان دربندند و مادران دل نگران. …

اما تنها اینها نیست. بگذار خبرت دهم تا شاد شوی. خبرت دهم که امیدمان روح شده است و جانبخش دلهامان آنچنان که عاشقانه و دیوانه وار، اشک در چشم ، خون بر دل ، با قدرت میگوییم و فریاد میزنیم، با صلابت می نویسیم و می پرسیم “حق ما کو؟” و به شرافت و غیرت تان قسم که تا آخر ایستاده ایم.

 


کلیپ «ممد نبودی ببینی … »

1 نظرات:

ناشناس گفت...

جملات آگاهی دهنده‌ی امام خمینی میان متنتان عالی بود. پیروز باشید