“ایران” چه می شود؟!

persiangulf1

ویدیویی از اجلاس حقوق بشر منتشر شد. با دیدن این ویدیو و صحبتهایی که در این مدت کوتاه با برخی از دوستان داشتم، اساس این تفاوت در نگاه را بگونه ای می بینم که باعث حضور و سواستفاده کسانی مانند “الاحوازیه” در اینگونه جلسات میشود. بنابراین فکر میکنم آنچه اتفاق افتاد، در کلیت جای بحث گسترده و عمیق تری دارد.

در مطلب قبل اشاره ای بر عملکرد نامناسب سازمان ملل در دعوت از گروه ها و افرادی مانند "الاحوازیه" نوشتم که دوستان یادآور نکته ای شدند. طبق گفته ایشان ماده یک ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مصوب 16 دسامبر1966 سازمان ملل متحد به صراحت عنوان می کند :« كليه ملل داراي حق خود مختاري هستند. به موجب حق مزبور ملل وضع سياسي خود را آزادانه تعيين وتوسعه اقتصادي، اجتماعي وفرهنگي خود را آزدانه تاُمين ميكنند.»

اولین سئوال که برایم پیش آمد: در ایران چند ملیت وجود دارد؟ آیا عرب، بلوچ، ترک، کرد و .. قوم هستند یا ملت؟ چرا مکررا در این چند روز برخی از واژه ملت به جای قوم استفاده میکنند؟

یکی از دوستان مرا به تعریفی از ملیت ارجاع داد که بر اساس این تعریف فعالان کرد، ترک و بلوچ و ... خود را ملت میدانند و بر این تغییر کاربرد واژه، اصرار دارند. بر اساس این تعریف "ملت به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ،ریشه نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق می گردد که دارای حکومتی واحد هستند یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند."

اگر نخواهم در برابر و رد این تعریف، تعریفی دیگر ارائه بدهم و برفرض تعریف فوق را بپذیرم، اولین نکته ای که بنظرم میرسد این است که هدف از تغییر واژه مرسوم "قوم" به "ملت" و تاکید بر ملت بودن چه میتواند باشد جز تلاش برای دستیابی به حکومت فدرال و یا تجزیه طلبی ! و بدیهی است برای رسیدن به هدف جلب حمایت های بین المللی (با استفاده از بار حقوقی "ملت" از طریق موادی از جمله ماده ذکر شده فوق ) را دنبال کنند.

در باره تجزیه طلبی که بحثی نیست و کاملا محکوم است و این مقوله چنان بدیهی است که نیازی به توضیح ندارد.

اما درباره فدرالیسم بنده معتقدم در ایران ممکن نیست. چرا؟

اولا وقتی این فعالان" قوم" را "ملت" میدانند و خواهان حکومت فدرالی هستند؛ بنابراین باید روشن کرد تقسیمات فدرالی چگونه صورت خواهد پذیرفت درحالیکه با تاکید بر ملیت (براساس تعریف خودشان) خواهان آن هستند و از سویی قومهایی به صورت اقلیت در آن محدوده جغرافیایی زندگی میکنند. مانند لرهای خوزستان و یا کرمانشاه و ایلام و ... چگونه این افراد انتظار دارند، در همین مثال مشخص لرهای آن مناطق تحت لوای حکومت قوم در اکثریت که خود را ملت تعریف میکنند، درآیند؟

از آن مهمتر بحث اعتماد است. در جامعه ای که اعتماد وجود ندارد، ابدا امکان استقرار فدرالیسم وجود ندارد. هنوز خاطرات رفتارهای گروه های مسلح  مدعی جکومت فدرال در برخی مناطق از ذهن مردم ایران پاک نشده است. از سویی تنها ادعای بر زمین گذاشتن اسلحه کافی نیست و هنوز بین تجزیه طلبان و آنها که خواهان فدرالیسم هستند مرزی وجود ندارد. چگونه اکثریت مردم ایران به حکومت فدرال راضی خواهند شد بی دغدغه و نگرانی از دست دادن بخشی از خاک ایران، در حالیکه به عنوان مثال حتی گاها فعالان این مناطق با ادعای فدرالیسم از "کردنشین های ترکیه" به عنوان "شمال کردستان" یاد میکنند! با این اوصاف حتما شرق آن کشور فرضی مورد نظرشان، مناطق کردنشین ایران است! آنها باید موضع خود را روشن کنند و اگر خواهان جدایی هستند شهامت گفتن آنرا داشته باشند و همراهی فعالان سیاسی و برخی منتقدان و حتی مخالفان عملکرد حاکمیت را نیز از دست بدهند.

علاوه براین وجود هم زبانی و اشتراکات فرهنگی آنسوی مرزهای ایران، نگرانی از جدایی این مناطق ازایران را افزایش میدهد در حالیکه در دیگر کشورها با نوع حکومت فدرال این دغدغه وجود ندارد.

بنابراین به باور بنده تاکید بر ملت نامیدن اقوام ایرانی از سوی فعالان این مناطق بی ضرورت و تا حدودی خطرناک برای تمامیت ارضی ایران است. اینکه عده ای دغدغه حفظ تمامیت ارضی را برابر با ناسیونالیستی افراطی میدانند اشتباه فاحش و جفای بزرگی در حق کشورمان است.

مورد دیگر اینکه؛ محوریت بحث حقوق بشری نمیتواند توجیهی برای عدم تذکر و اعتراض به موقع در اینگونه اجلاس های بین المللی به نمایندگان گروهی مانند "الاحوازیه" باشد. در این نشست که به هر دلیل چنین کسانی راه یافته اند و با وقاحت از عنوان جعلی خلیج ع.ر.ب.ی استفاده  و حتی دفاع میکند. اما فعالان حقوق بشر این امر را نادیده گرفتند و مباحث حقوق بشری را مقدم بر اینگونه اعتراضات میدانند و یا اعتراضاتی پس از جلسه بدون هیچگونه نمادی ترتیب میدهند!

 

--------

21 خرداد 1390 (11 ژوئن 2011) – مانیل

اعتراض به سازمان ملل و بی واکنشی ها

Iran

درباره اتفاقات اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو تا زمان دیدن و شنیدن فایل های صوتی و تصویری هیچگونه قضاوتی نخواهم داشت. حتی در دلم!

اما علی الحساب به عنوان یکی از فعالان زنان یا نه ساده تر؛ به عنوان یک ایرانی؛ به عملکرد سازمان ملل در دعوت برخی افراد و گروهها و نیز بی تفاوتی اکثریت شرکت کنندگان ایرانی نسبت به حضور این افراد بشدت معترضم!

کوتاه مینویسم، برای من به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست

اول – سازمان ملل در جلسات و کنفرانس ها با محوریت بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، تریبون و مجالی برای نماینده کشور خیالی با نام "الاحواز" قائل شود. بی شک، حضور این گروهها ناقض اصل "مصونیت تمامیت ارضی" مصوب این سازمان و زیرسئوال بردن تمامیت ارضی ایران است.

دوم – ادامه حضور و یا حداقل بی واکنشی از سوی شرکت کنندگان که بایستی مورد انتقاد قرار بگیرد که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد و این بار در قالب دفاع از این بی واکنشی!

 

------

19 خرداد 1390 (9 ژوئن 2011) – مانیل